سلام
خاکم کن
نمی گویم از سنگ قبر
وکسی که زیر این خاک
خط خطی ام میکند
بدم می اید
ولی به مردمک چشمانت گفتم
با ابد شدن خدا زیباست
مگر به جیک جیک
این همه پرنده
سوگند نخوردی
تا زنده ای
به بال هیچکدامشان
سنگ پرت نکنیم
چه زود یادت رفت
لحظه های فلسفه نشدن
مگر های طولانی
داغدار شدن سیلیهای محک
پس لرزه های بودن و نبودن
فراموشت شد
وتو میدانی
اگر دانه ای از انار
از چشمانت بچینم
باز به سراغ دل تنهای ام
همان سنگ قدیمی احساس
خواهی رفت
برای این همه تنهایی ام
فاتحه ای خواهی خواند
تا تولددوباره ام
در میان سنگ و فاصله
مرا ترا برای هم
خواهیم دید
==============
ناز کن
پریزاد
دمل های همبشگی ام
تا با توام
طاول هایم
باتو باز است
برای ارزوهای
امروز و فرداهایم
باز ناز باز کن
که همه دلت قشنگ
و پر از راز ند
ای قشنگترین لحظه
مرا وتورا برای هم شدن
به روی این همه بال احساس
پریزاد وجود دعایمان کن
صدایمان کن که پیشت بیاییم
=================
از کوچه
احساس
بخاطر
دلمان
پریریم
..............
ممنونم